شبی دل بود و دلدار خردمند ... دل از ديدار دلبر شاد و خرسند ... که با بانگ بنان و نام ايران ... دو چشمم شد ز شور عشق گريان ... چو دلبر شور اشک شوق را ديد ... به شيرينی ز من مستانه پرسيد ... بگو جانا که مفهوم وطن چيست ... که بی مهرش دلی گر هست دل نيست ... به زير پرچم ايران نشستيم ... ودر را جز به روی عشق بستيم ... به يمن عشق در ناب سفتيم ... ودر وصف وطن اينگونه گفتيم ... وطن يعنی درختی ريشه در خاک ... اصيل و سالم و پر بهره و پاک ... وطن خاکی سراسر افتخار است ... که از جمشيد و از کی يادگار است ... وطن يعنی سرود پاک بودن ... نگهبان تمام خاک بودن ... وطن يعنی نژاد آريايی ... نجابت مهرورزی باصفايی ... وطن يعنی سرود رقص آتش ... به استقبال نوروز فره وش ... وطن يعنی اوستا خواندن دل ... به آيين اهورا ماندن دل ... وطن شوش و چغازنبيل و کارون ... ارس زاينده رود و موج جيهون ... وطن تير و کمان آرش ماست ... سياوش های غرق آتش ماست ... وطن فردوسی و شهنامه اوست ... که ايران زنده از هنگامه ی اوست ... وطن آوای رخش و بانگ شبديز ... خروش رستم و گلبانگ پرويز ... وطن شيرين خسرو پرور ماست ... صدای تيشه افسونگر ماست ... وطن نقش و نگار تخت جمشيد ... شکوه روزگار تخت جمشيد ... وطن منشور آزادی کوروش ... شکوه جوشش خون سياوش ... وطن خرم ز دين بابک پاک ... که رنگين شد ز خونش چهره خاک ... وطن يعنی دو دست پينه بسته ... به پای دار قالی ها نشسته ... وطن يعنی هنر يعنی ظرافت ... نقوش فرش در اوج لطافت ... وطن در هی هی چوپان کرد است ... که دل را تا بهشت عشق برده است ... وطن يعنی خروش شروه خوانی ... زخاک پاک ميهن ديده بانی ... وطن يعنی بلندای دماوند ... ز قهر ملتش ضحاک در بند ... وطن يعنی سهند سر فرازی ... چنان ستارخانش پاک بازی ... وطن گلواژه های شعر خيام ... پیام پر فروغ پير بسطام ... وطن يعنی کمال الملک و عطار ... يکی نقاش و آن يک محو ديدار ... يکی من را ز دشمن می رهاند ... يکی دل را به دلبر می رساند ... خراسان است و نسل سربداران ... زجان بگذشتگان در راه ايران ... نظامی خوش سرود آن پير کامل ... زمين باشد تن و ايران ما دل ... وطن آوای جان شاعر ماست ... صدای تار بابا طاهر ماست ... اگر چه قلب طاهر را شکستند ... و دستش را به مکر و حيله بستند ... ولی ماييم و شعر سبز دلدار ... دو بيت طاهر و هيهات بسيار ... وطن يعنی تو گنجينه راز ... تفعل از لسان الغيب شيراز ... وطن آوای جان می پرستان ... سخن از بوستان و از گلستان ... وطن دارد سرود مثنوی را ... زلال عشق پاک معنوی را ... تو دانی مولوی از عشق لبريز ... نشد جز با نگاه شمس تبريز ... مرا نقش وطن در جان جان است ... همان نقشی که در نقش جهان است ... وطن يعنی سرود مهربانی ... وطن يعنی شکوه همزبانی ... وطن يعنی درفش کاويانی ... سپيد و سرخ و سبزی جاودانی ... به پشت شير خورشيدی درخشان ... نشان قدرت و فرهنگ ايران ... زعطر خاک وطن گر شوی مست ... کوير لوت ايران هم عزيز است ... وطن دارالفنون ميرزا تقی خان ... شهيد سرفراز فين کاشان ... وطن يعنی بهارستان مصدق ... حضوری بی ريا چون صبح صادق ... زخاک پاک ما پروين بخيزد ... بهار آن يار مهر آيين بخيزد ... که از جان ناله با مرغ سحر کرد ... دل شوريده را زير و زبر کرد ... وطن يعنی صدای شعر نيما ... طنين جان فضای موج دريا ... ز دريای وطن خيزد همی در ... چو آژير و چو دريادار بايندر ... وطن يعنی خزر صياد جنگل ... خليج فارس رقص نور مشعل ... وطن يعنی تجلیگاه ملت ... حضور زنده ی آگاه ملت ... وطن يعنی ديار عشق و اميد ... ديار ماندگار نسل خورشيد ... کنون ای هموطن ای جان جانان ... بيا با ما بگو پاينده ايران

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

ادب ولایی

بنام خدا
جناب آقای نجار
وزیر محترم کشور جمهوری اسلامی ایران
با سلام
 
به اطلاع آن مقام محترم می رساند که تعدادی نزدیک به صد نفر زن و مرد طی چهار شب گذشته در منطقه مسکونی دیباجی شمالی، آذرمینا و در مقابل منزل آقای کروبی از ساعت یک بامداد الی سه صبح تجمع کرده و با سر دادن شعار و با بکارگیری رکیک ترین و زشت ترین الفاظ به آقایان کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی که روزگاری از مهمترین شخصیت های کشور و نظام بودند نه تنها موجب تکدر خاطر مردم مسلمان و شریف منطقه می گردند بلکه امنیت و آرامش منطقه را بر هم می زنند. 


اهالی این منطقه مراتب اعتراض خود را به کلانتری و پلیس ١١٠ و ماموران حاضر در محل بارها اعلام کردند اما آنان می گویند  برخورد با این مجموعه از توان ما خارج است. ما ساکنین این منطقه سال ها با صرف هزینه های سنگین، فرزندان خود را در مدارس غیر انتفاعی و معتبر ثبت نام کرده ایم تا در محیطی اخلاقی و آموزشی پرورش یابند اما متاسفانه باید اعتراف کنیم  در این چند شب فرزندان و خانواده هایمان رکیک ترین الفاظ ناموسی را از طرف عده ای که خود را سربازان ولایت می نامند در نیمه های شب شنیده اند. ساعاتی که ما برای رفتن در سرکار آماده می شویم این شب زنده داران بعد از هتاکی های خود برای استراحت محل را ترک می کنند و از همه بدتر حضور چند زن با ظاهری زننده در پوشش اسلامی بعنوان شارژر و موتور محرکه لباس شخصی های حاضر است که چهره منطقه را بشدت خراب کرده است. تردد افرادی که بعد از پایان مراسم و برای برقراری ارتباط با زنان حاضر در سه بامداد به این منطقه می آیند موجب ناراحتی مضاعف ساکنین این منطقه شده است.

لذا بدینوسیله از آن مقام محترم و عالی مصرانه می خواهیم دستور برخورد با این تجمعات غیر قانونی را صادر فرمائید و اگر برخی از مسوولان صلاح را بر ادامه آن می دانند، حداقل دستور دهید ساعات تجمع را به روز و یا اوایل شب انتقال دهند و از بکارگیری الفاظ ناموسی پرهیز کنند و از آوردن زنان معلوم الحال در این منطقه مسکونی خودداری نمایند.

به امید موفقیت و سلامتی شما
جمعی از ساکنین منطقه فرمانیه آذر مینا
سی بهمن ٨٩

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر